تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

روزای بیکاری

چهارشنبه دوازده شهریور حمید غومد اصفهان،کلید خونه مشهد را ترمینال گرفته بود،تقریباپنجاه روزی میشدکه ندیده بودمش،خیلی دلتنگ بودم ولی تو این مدت اصلا ارتباط خوبی باهم نداشتیم،صبح پنج شنبه زود پاشدم نهار واسه تو مسیر درست کردم ورفتم دوش بگیرم،فکرنمیکردم به این زودی بیاد که یه دفعه دیدم پشت در حموم بود خیلی خوشحال شدم،وهر دومون دلتنگیمونا به هم خیلی راحت نشون دادیم خیلی مشخص بود بعد اون همه مدت واینقدر جنگ اعصاب  خیلی به همدیگه احتیاج داشتیم،ساعت یازده حرکت کردیم نهار را خور خوردیم،توی مسیر از مطالبی که تو لاین گذاشته بودم واسش خوندم و خوش گذشت ساعت دو شب رسیدیم مشهد به راحتی خونه را پیدا کردیم و با اینکه به شدت خسته بودیم  دو ساعتی بیدار بودیم و بعدش خوابیدیم،،،،
نظرات 1 + ارسال نظر
helen یکشنبه 13 مهر‌ماه سال 1393 ساعت 07:10 ب.ظ http://persianblog-ir.uk.to

از ته دل،
*عیدت مبارک*
موفق باشی و سربلند
5611

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد