چهارشنبه دوازده شهریور حمید غومد اصفهان،کلید خونه مشهد را ترمینال گرفته بود،تقریباپنجاه روزی میشدکه ندیده بودمش،خیلی دلتنگ بودم ولی تو این مدت اصلا ارتباط خوبی باهم نداشتیم،صبح پنج شنبه زود پاشدم نهار واسه تو مسیر درست کردم ورفتم دوش بگیرم،فکرنمیکردم به این زودی بیاد که یه دفعه دیدم پشت در حموم بود خیلی خوشحال شدم،وهر دومون دلتنگیمونا به هم خیلی راحت نشون دادیم خیلی مشخص بود بعد اون همه مدت واینقدر جنگ اعصاب خیلی به همدیگه احتیاج داشتیم،ساعت یازده حرکت کردیم نهار را خور خوردیم،توی مسیر از مطالبی که تو لاین گذاشته بودم واسش خوندم و خوش گذشت ساعت دو شب رسیدیم مشهد به راحتی خونه را پیدا کردیم و با اینکه به شدت خسته بودیم دو ساعتی بیدار بودیم و بعدش خوابیدیم،،،،
از ته دل،
*عیدت مبارک*
موفق باشی و سربلند
5611