شنبه بیست و دوم شهریور
صبح حمید رفت بیرون واسه خرید یه ماشین کار داشت،ظهر واسه نهار اومد،عصرخوابیدیم وشب با بچه های حکیمه رفتیم شهربازی بد نبود،آخرشب دیر وقت خوابیدیم،،،