تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

توکه نیستی.....

پریشب خواب دیدم که حمید مرتب ازدختری که قبلا باش بوده حرف میزد.ودقیقا دیشب 2ساعت درکمال پررویی ازخاطراتش گفت.


خیلی حالم گرفته شد.تو حرفاش مرتب وانگار با تاکید از ازدواج من حرف میزد مثلا امیدوارم شوهرت اینجوری باشه اونطوری باشه


منم که بدتر از خودش براش در مورد زن آینده اش حرف میزدم.خیلی حس بلاتکلیفی بد.کاش یکی بود کمکم کنه.حالم خیلی


گرفتس.میدونم این رابطه اشتباهه ولی دست خودم نیست.کاش یجوری تموم میشد. اونکه اصلا تصمیم نداره تمومش کنه.


دندونم وگلوم خیلی چرک کرده دیروز تا12روزه بودم دارو گرفتم .دیگه نمیتونم روزه بگیرم.


داره حالم از همه چی به هم میخوره.

توکه نیستی.....

ط-یکی ازخصوصیات خوبم اینه که:کسی که منا دوس داشته باشه پیرنمیشه،یادق مرگ میشه یاجوون مرگ

-حالا دق مرگ میشم یا جوون مرگ

-تو منا دوس داشته باش اونش با من

-من تو را دوس دارم عزیزم

-خوب چون منم دوست دارم اجازه میدو انتخاب کنی کدوماشا میخوای

-هیچکدوم با تصادف بمیرم

-خدانکنه.اصلا پیر شی.روش های منا بیخیال

-ان شا اله تو هو پیر شی ولی سرحال

-تو هم همینوطر بعد باهم هر روز تو پارک قرار میذاریم

-آره من همین الانم تو پارکم

-تو این گرما؟پس عاشق قرار داری

-دنبال خونه میگردیم با مادرم دیگه برا استراحت اومدیم


توکه نیستی.....

ح-س چ خبر   -س خ چ خ چ

-سلام خوبی هیچ خبر تو چه خبر

ح-یک شعرعاشقانه

-عزیزم عشقت را هم چشیدم طعم کشک میداد

-باز خوبه یه مزه ای داد حالا چرا کشک؟

-نشنیدی بعضی چیزا کشکه؟

-چی شد مامانت فهمید جریان حسینو

-منم خوبم.....پرونده حسین بسته شد.مامانم هیچی نگفت

-خوبه

-تو چه خبر خونه پیدا کردی

-هنوزکه نه ولی چنتا دیدیدم باید انتخایب کنیم

-محله قبلیتون؟

-آره ولی شب میرم محل های دیگه هم ببینم چه خبره؟

-یک برو پایینتر هم آرومتر. هم خلوت تر وارزونتر  -گفتم هنوز داری برنج میپزی

-نه ولی بیکارنبودم  بیمارستان بودم پیش عموم

خودت خوبی؟

-خوبم.خدافظ عزیزم

-باشه

-

توکه نیستی

چندروزه حمیدخیلی کم پیدا شده اس نمیده اگه زنگ بزنم خیلی با گرمی جواب میده ولی پیداش نیست البته شاید


مشکل ازمنه .ازروزی که اومد شرکت منم پیدام نیست انگاریه چیزی سر جاش نیست.کاش زودتراین اوضاع بهترشه.


 شنیدیم ح زن گرفته.خنواده دخترگفتن دخترمون پیشکش ح.فکر کن  چه جور آدمایی هستن اینا که بدون خانواده  ح را


قبول کردن.خیلی نگران مامان هستم اصلا باورش نمشه .


خدایا این روزه های نصفه نیمه را ازم قبول کن.میدونم بدم کم طاقتم خودت کمکم کن.خیلی وقته نتونستم درست حسابی 


باهات درد دل کنم کمک کن آروم بشم به اعصابم مسلط باشم. خداجونم به خاطر همه چیز ممنونم.



توکه نیستی.....

دیروزگفت فکر کردم فکرکردی میخوام بات تموم کنم.ومن یه بیماری دارم واز این چرندیات.خیلی اعصابما بهم ریخت


هزارجورفکرمختلف اومد سراغم.


ط-حمیدیه خواهش ازت دارم هیچوقت مناتحمل نکن.چون من اگه یه موقع نخوام باهم باشیم بت میگم.تو هم همین طورباش


-چشم

-خوشم نمیاداینطورجواب میدی وقتی من جدی ام


-جدی گفتم ،چون منم مثل خودت بهت میگم اگه بخوام ولی کی دلش میادبا گلی مثل شماتموم کنه 

 

شب-ح-س نماز روزه قبول دیگه کهخ حرصز منانداری

-س ممنون.چرابایدحرص داشته باشم.واگه داشته باشم چون گفتی گلی نباید داشته باشم

-بله شماگلی+قشنگی

-عصرتاحالا شما شدم

-ط خانومی شما احترام بیشتره

-باشه حاج آقامنم دیگه بتئن احترام میذارم

-خوب خانومی چه خبر؟

-دلم میخواد دعواکنم اونم با تو .یه دعوای بزرگ

-درخدمتیم

-حاج آقامن دارم از یه حس صحبت میکنم

-میخوای زنگ بزنم داد بزنی

-نه تو که فعلا زنگ نزن اوضات پیشم خوب نیس

-مگه چی شده

-هیچی همینطوری قاطیم

ط-ممنون که آدم حسابم کردی ج دادی شب بخیر حمید جون

-قربانت

-روتا برم