تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

روزای بیکاری

پنج شنبه  بیستم شهریور،،،صبح بعد از صبحانه خدافظی کردیم و انگار دوباره قسمت شده بود  رفتیم حرم خیلی خلوت شده بود هر دومون حس کردیم  کاش حالا اومده بودیم  با دل گرفته و آرزوی اینکه به زودی برگردیم رفتیم سمت قم،،،،تو مسیر چند باری توقف کردیم آخرشب رسیدیم تهران،رفتیم مرقد امام شام  اونجا خوردیم و حرکت کردیم سمت قم یک ساعت بعد رسیدیم قم اول رفتیم حرم حضرت معصومه انگار قسمت شده بود همه زیارتگاه ها را بریم و این چقدر خوب بود بعدش رفتیم خونه عظیمه،کسی اونجا نبود کلید را از صاحبخونشون گرفتیم،،،،
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد