تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

روزای بیکاری

سه شنبه ۱۳خرداد

 امروز رفتم اصفهان با حمیدقرار داشتم  رفتیم خرید طلا فروشی ها که اعتصاب بود خیلی نگران شدیم،کفش خریدیم وسایل سفره عقد و قرآن هم خریدیم بعدش رفتیم میدون امام  شانسمون چندتا مغازه بازبودن حلقه جفتی هم داشت از من طلا واسه حمید پلاتین، یه انگشترنشون هم گرفتیم ،نیم سکه هم خریدم واسه کادوی سر عقدش همونجا نهار هم خوردیم،بعدش رفتیم دنبال لباس من اصلا گیر نمیومد چندتا هم که پیدا شد خیلی گرون بود حمیدهم میگفت بگیر ولی من قبول نکردم  آخرش یه بلوز شلوار سفید برداشتم قشنگ بود یه دامن هم واسه روز نامزدی برداشتم بعدش کت و شلوار و کفش حمید را خریدیم،و از اصفهان اومدیم بیرون دیگه شب شد بود رفتیم شیرینی و کیک را سفارش دادیم  و رفتیم خونه،حمید هم خیلی خسته بود و شب خونمون موند،،،،،

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد