تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

روزای بیکاری

شنبه  سوم خرداد

صبح ساعت هفت بیدارشدیم مرجان رفت سرکار ماهم بعد صبحانه رفتیم تهران،اونجارفتیمذخونهذخاله س ،خاله ر هم اونجا بود نهار مرغ درست کرده بود کمکش کردم وظرفای نهارشستم یکم استراحت کردیم ورفتیم خونه دایی،اونجاخیلی خوش گذشت بهره زری وپریسا هم اومدن شام پیتزا والویه وته چین بود عالی بود،بعدازشام فیلم عروسی علی دیدیم وتا ساعت سه شب بیداربودیم شب خوبی بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد