تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

توکه نیستی.....

امروز 3روزه که از حمید خبری نیست.منم ترجیح میدم زنگ نزنم باید حتما اون تصور غلطی که از من داره درست بشه


بهم گفت تو هم مثل بقیه دخترایی ونمیتونی بانبودنم کنار بیای.هرچندبه شوخی گفت ولی باید متوجه بشه که این خبرا نیست


حتی اگه صد سالم طول بکشه من زنگ نمیزنم نه که آدم مغروری باشم.ولی براش لازمه حس میکنم هرچی براش بیشتر وقت


بذارم وتو دسترسش باشم بیشتر خودشا میگیره.


مشکلات تو خونه هو کم که نشده هیچ بیشترم شده خدایا کمکمون کن.خیلی بهت احتیاج داریم.

توکه نیستی.....

خدارا شکر ولی اصلا روزای خوبی نیست. همه چیز داره به شکل افتضاحی خراب میشه.یه آدم درست حسابی هم نیست که


باهاش درددل کنم.به هیچکس اعتماد ندارم.امیدوارم خدا کمک کنه به بهترین شکل از این بحران خارج شم.


خواب دیدم با یه زنی دوست بودم که چهره خیلی زشتی داشت ولی باهاش کنار میومدم وسطای خواب متوجه شدم اصلا طرف


مرد بوده وچقدر وحشتناکتر شده بود قیافه اش. همه جا دنبالم بود ومن ازش فرار میکردم.خدا خودش کمکم کنه .


فقط امیدم به خداست.معلوم نیست میخواد چی بشه.کاش حالا که این افتضاح را بالا آورده دست ازسر من وخانواده ام بردارن.


مادرم خیلی غصه میخوره خوب بنده خدا حق داره مادره.


خدایا خودم وخانواده ام را سپردم به خودت.کمک کن.فکرم خیلی درگیره ونگرانم شدید.به حمیدم که نمیشه چیزی بگم آخه


اینطور مسائل گفتن ندارن اونم پیش اون.ممکنه الکی قضاوت کنه یا طرز فکرش عوض شده یا اصلا درک نکنه من چی


میگم.خدایا آبروما حفظ کن.کمکم کن.خیلی تنهام.میدونم اشتباهاتم زیاد بوده ولی پشیمونم میدونم که میدونی از ته قلبم


پشیمونم  تو که ستار العیوبی کمکم کن.

توکه نیستی.....

ح-سلام خوبی عیدبر ساراجون وخانواده مبارک.ان شاله که پات بهتره وبدون سوزش ودرد باشه مناببخش که امروز ازت سراغی نگرفتم


-سلام ممنون تو خوبی اتفاقا تو فکرت بودم که اس دادی

-چه فکری

-اینکه کجای چیکار میکنی حالت چطوره وچقد بین همه اینای که حالما پرسیدن توقع از تو داشتم.

-توقع که حق داری ولی ما شرمنده

-حالا هی بپرون

-داشتم فکرمیکردم ز هم نشدم یه حمید پیدا بشه تحویلم بگیره

-توکه گل منی عزیزم اگه تو نبودی که ز در کار نبود

-اونوقت من چی اینهمه بلا سرم اومد یه حمید پیدا شد نه اومد دیدنم تازه گفت خیلی حرص خوردی نیومدم ببینمت

-به خدا نرسیدم بیام ایندفعه که اومدم حتما میام.

توکه نیستی

حمیدازم خواست صدبار بگم دوسش دارم بار صدم گفتم دوستت دارم ولی اعصابما خورد کرده اون منطقت اونم گفت تو زیادی منطقی هستی ومن حالا یه چیزی گفتم اون اوایل درمورد ازدواج تو ول کن نیستی.خیلی خوشحال شدم شب خوبی بود وحرفای قشنگی زدیم.


امروز خیلی دلم گرفته.خیلی درگیرم.یه سری مسیج اومده برام که داغونم کرده بیشعور ح هرحرفی که رسیده زده انگار کمر بسته به آبرو ریزی من.


منکه امیدم به خداست خدا خودش کمکم کنه .خیلی دلم گرفته داغونم حال بدی دارم .خدایا ازت میخوام تو این روزای عزیز کمکم کنی وآبرما حفظ کنی به حق آبروی حضرت زهرا حفظم کن.

توکه نیستی.....

ح-دیگه شب بخیر نمیگی

-حرفاوکارای یک طرفه زود تموم میشه

-شبت بخیر عزیزم

-شب بخیربرابارچندم وقتی نمیدونی عزیزم چیه نگو

-چرایک طرفه حالا ازطرف من یک طرفه یا تو   -خیلی خوب میدونم عزیزم چیه

-منکه همه چیزا یک طرفه میبینم واسه همین تکلیفشا روشن میکنم به زودی

-نگفتی از طرف کی من یا تو

-اون میم آخرش میدونی چیه

-اره

-پس میدونی میم آخرکلمه ها یعنی چی بلزم میگی

-اره

-از طرف من یک طرفه اس.چندتاچیزی که برام مهمه براهمه مهمه

 -مثلا چی؟

-بگوعزیزم یعنی چی؟عزیزمن

-عزیزمن منظورت من بود

-غیراز من وتو کس دیگه ای هس؟

-پس توهم به من گفتی عزیزم درس خوندم

-اره حلا بگو یعنی چی؟

-یعنی اضافه شدی به عزیزانم

-مثاشمابه تمام خانواده وآشنا میگی عزیزم

-بله. دوست عزیز من


-