تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

روزای تنهایی


پنج شنبه ۲۶تیر امروز از صبح تا شب پاکامپیوتر بودم،کارا شب تموم شد،اصفهان با آقای خ قرار گذاشتم و رفتیم کارا تحویل دادم بعدش‌رفتیم خونشون،علی و فریده هم اونجابودن،اونا خوابیدن و من ومادرش رفتیم مسجد،فاطمه و معصومه هم مسجد بودن،شب بیست و یکم ماه رمضون،ساعت سه بود برگشتیم خونه و تا اذان بیدار بودیم و بعدش خوابیدیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد