توکه نیستی.....

این چند روز همش خوابای بد میبینم .تو خواب خیلی آشفته ام ودرگیر یا من اونا نمیخوام یا اون منا.تو بیداری هم همش باهم بحث داشتیم.همین الانم الکی الکی یه بحث راه انداخت.اس دادم چادرم سوخته یه حرفی زد شاید من واقعا اشتباه برداشت کردم به هر حال بحثمون شد  من خیلی سعی کردم  اوضاع آروم نگه دارم ولی اون نخواست بهم گفت من اخلاقم همینه که هست اگه نمیتونی تحمل کنی برو به فکر خودت باش .حرفش خیلی ناراحتم کرد فکرشم نمیکردم با اینهمه ابراز علاقه اینقد راحت اینطوری حرف بزنه ولی به هرحال چیزیه که خودش خواست منم مجبورم یه طور دیگه برخورد کنم.

دشب ع گفت که جواب آزمایشش را گرفت وسرطان داره.خیلی حالم گرفته اس.ازش خواهش کردم برا درمان اقدام کنه ولی ناامید تر از این حرفاس.فقط امیدوارم الکی گفته باشه.

چند وقتیه مزاحم تلفنی دارم اون خط قبلیم فهمیدم کیه به اعظم زنگ زدم گفت اره فلانیه.وبه هیچ وجه جوابشانده داره دیگه واقعا اعصابم خورد میکنه گوشیما خاموش کردم.

اینروزا حال خوبی ندارم خدایا کمکم کن که اشتباه نکنم خداجونم همه مریضا را شفا بده خدایا  به ع کمک کن میدونم دارم اشتباه میکنم خودت نجاتم بده.خدا جونم کمک کن زندگی من وحمیدم زود پا بگیره ومشکلی پیش نیاد.خداجونم به خانواده ام وخانواده حممید وخودش سلامتی بده.من فقط امیدم به تو خدایا بخاطر همه چیز ممنونم.خدایا کمکم کن خیلی بهت نیاز دارم.