اینروزا خیلی استرس ونگرانیام زیاد شده همش حس میکنم یه چیزی باعث میشه من وحمید به هم نرسیم.آخر هفته قراره بیاد واسه محرمیت خوندن خیلی خوشحالم وحس خوب دارم ولی از اونطرف به شدت استرس دارم واصلا آروم وقرار ندارم. همه چیزاسپردم بخدا میدونم کمکم میکنه اما هرشب خوابای بد میبینم واینا باعث میشه بیشتر نگران بشم خدا کنه همه چیز به خوبی تموم شه.
اینروز خیلی نگران مادرم هستم میترسم مشکلی براش پیش بیاد به داییم گفتم براش نوبت ماموگرافی بگیره.میدونم که خدا کمکمون میکنه وچیزی نیست ولی بدجوری ذهنم درگیره.
خدای مهربونم بخاطر همه نعمت هات به خاطر سلامتی که به من وخانواده ام وحمید جونم دادی ممنونم بخاطر همه چیز ممنونم وشرمنده ام بخاطر همه گناهام میدونم کمکم میکنی