تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

توکه نیستی.....

یک شنبه 15دی 92

صبح حمید زنگ زد که اومدم اصفهان ومیام دنبالت که باهم باشیم.غروب اومد دنبالم ورفتیم بیرون وخیلی خوش گذشتشب باهم بودیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد