تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

توکه نیستی.....

-سلام حمیدجونم خوبی کجایی

-س عزیزم منم خوبم گلم توخوبی مراسم خوب بود

-خوب وبدخیلی برات دعاکردم.ولی حمیدکمکم کن انگارهیچی سرجاش نیست

-عزیزم اینقدرخودتااذیت نکن.ممنون که دعام کردی

-براهر2مون دعاکردم.هیچکس درکم نمیکنه همه به فکرخودشون هستن

-عزیزم من که بعداز خدا هستم

-حمیدجونم من فقط به تو اعتماد دارم

-من درخدمتم گلم

-پس چیکارکنم

-یکم خوش بین باش اینقدگیرنده به هرحرفی

-تاآخرماه بیا باشه؟

-حتما میام عزیزم بهتری؟

-خوبم ولی میدونم فردا دوباره نگران میشم

-میشه بگی نگران چی هستی

-نگران خودمون که چی میشه.ازبس نگرانم نسبت به همه چیز استرس دارم

-وقتی من قول دادم دیگه راحت بخواب

-خیلی بهت احتیاج دارم زودبیا

-چشم گلم زودمیام

-دلم میخواس الان باهم قدم میزدیم یه دل سیر بات حرف میزدم

-چه قدخوب بود نه

-اره دستم تو جیبت میکردم لباس عاشقی که گفتم خریدی؟

- نه اونا خودت بخر که به سلیقه تو باشه

-باهم میگیریم

-نه تا بعد خواستگاری باهات بیرون نمیام گولم نزن

-تو چه قبلش چه بعدش زن خودمی عزیزم

-گولم نزن فقط تو شرکت

-باشه گلم

-حمیدجونم کاش پیشم بودی

-هستم

-تو قلبم.ولی اینجاکه نیستی

-تصورکن اونجام

-من خودتا میخوام

-من در بس مال خودت

-پس الان نمیخوابیدیم میرفتیم بیرون

-اره میرفتیم تو مزرعه کشاورزیمون

-اونجام عشقولانه باشیم

-اره گلم تا آخرعمر

-حمیدم خوابیدی؟خیلی میخوامت

-عزیزم ببخشیدخوابم برد منم میخوامت.شب بخیرعزیزم دوستت دارم خیلی زیاد




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد