این چند روز خیلی در مورد ازدواج با حمید صحبت کردیم میگه فعلا نمیتونم بیام خواستگاری ولی تو باید صبر کنی منم گفتم منم نمیتونم صبر کنم خیلی فشار رومه.خیلی حرف زدیم اون فکر میکنه من به خاطر خواستگارم بهش فشار میارم چون میدونم نمیتوه بیاد براش توضیح دادم که اشتباه میکنه ومن اونا میخوام.میگه به خانواده ام گفتم وهمه موافقن.بهش گفتم حداقل باید مطرحش کنی.تا قبل از محرم.نمیدونم چی میشه امیدوارم خدا کمک کنه حل بشه.