دیروزگفت فکر کردم فکرکردی میخوام بات تموم کنم.ومن یه بیماری دارم واز این چرندیات.خیلی اعصابما بهم ریخت
هزارجورفکرمختلف اومد سراغم.
ط-حمیدیه خواهش ازت دارم هیچوقت مناتحمل نکن.چون من اگه یه موقع نخوام باهم باشیم بت میگم.تو هم همین طورباش
-چشم
-خوشم نمیاداینطورجواب میدی وقتی من جدی ام
-جدی گفتم ،چون منم مثل خودت بهت میگم اگه بخوام ولی کی دلش میادبا گلی مثل شماتموم کنه
شب-ح-س نماز روزه قبول دیگه کهخ حرصز منانداری
-س ممنون.چرابایدحرص داشته باشم.واگه داشته باشم چون گفتی گلی نباید داشته باشم
-بله شماگلی+قشنگی
-عصرتاحالا شما شدم
-ط خانومی شما احترام بیشتره
-باشه حاج آقامنم دیگه بتئن احترام میذارم
-خوب خانومی چه خبر؟
-دلم میخواد دعواکنم اونم با تو .یه دعوای بزرگ
-درخدمتیم
-حاج آقامن دارم از یه حس صحبت میکنم
-میخوای زنگ بزنم داد بزنی
-نه تو که فعلا زنگ نزن اوضات پیشم خوب نیس
-مگه چی شده
-هیچی همینطوری قاطیم
ط-ممنون که آدم حسابم کردی ج دادی شب بخیر حمید جون
-قربانت
-روتا برم