تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

تسلیت قلب صبورم......

روزنوشت های من

توکه نیستی



حمید بااون غرورش پیشنهاد داد دوستی ما اگه بخوای ماندنیست.بالاخره اعتراف کرد که من دختری نیستم که جلوش کم بیارم


امروز3روزه ازش خبر ندارم.میدونم منتظره بش اس بدم یا زنگ بزنم ولی من بیشتر از اینابرا خودم ارزش قائل میشم.امروز


بالاخره کم آورد ویه تبریک ساده واسه ولادت امام زمان فرستاد منم 2ساعت بعدش یه تبریک فرستادم.تا چی پیش بیاد.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد